کتاب وشعر
یکی از شعر هایی که بباربد کوچولوی ما خیلی دوست داره جوجه جوجه طلاییه که واسش میذارم تو وبلاگش
جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائی
تخم خود را شکستی چگونه بیرون جستی
گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بود
نه پنجره نه در داشت نه کس ز من خبر داشت
دادم به خود یک تکان مثل رستم قهرمان
تخم خودرا شکستم اینجوری بیرون جستم
البته باربد به تخم مرغ میگه توتو....
پسر من به کتاب خیلی علاقه داره درست مثل این کوچولو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی